رقص تاج و تخت (کتاب بصورت فایل پی دی اف)
داستان جوان آهنگر از آنجایی آغاز می شود که او تصمیم به ساخت یک شمشیر قدرتمند برای خود گرفت.
جرالد تمام آن روز مشغول ساخت شمشیر خود بود تا اینکه ناگهان سر و صدایی به گوشش رسید .
او به زودی متوجه شد که کالسکه پادشاهی توسط دشمنانی مورد حمله قرار گرفته است. جرالد که انسانی شجاع و قدرتمند بود فورا در سدد کمک
به پادشاه کشورش بر آمد .
او در آن روز توانست دشمنان را فراری بدهد و به همین جهت پادشاه جان خود و دخترش را مدیون جرالد بود و او را برای پاداش دادن به قصر
خود دعوت کرد.
جرالد نیز شمشیری که چندی پیش در حال ساختنش بود را به دست دختر پادشاه که گویا عقل از هوش وی نیز برده بود سپرد تا در صورت حمله
مجدد دشمنان ، او بتواند از خود محافظت کند.
کتاب تاج و تخت
در آن روز شاه آراگ و دخترش به قصد تهیه پادزهر از قصر خارج شده بودند چراکه دشمنان ، پسر پادشاه را در قصر مسموم کرده بودند و وی در حال مرگ بود .
آلبا زنی بود که دارو های گیاهی را می شناخت و گویا پادزهر نیز درست می کرد . پادشاه قصد داشت برای چنین امر مهمی شخصا برای تهیه پادزهر اقدام بکند .
او هنگامی که به خانه آلبا رسید موضوع را به وی گفت و خواستار پادزهری برای بهبودی پسرش شد .
اتفاقا آلبا برای چنین زهری تنها یک پادزهر داشت اما زمانی که خواست آن را به دست پادشاه بدهد دستش لغزید و پادزهر بر زمین ریخت . پادشاه با دیدن این صحنه
به شدت خشمگین شد و شمشیری که دخترش بر دست داشت را از او قاپید و با یک ضربه ناگهانی آلبا را کشت.
پس از آن شاه آراگ دستور داد تمامی دارو های آلبا را درون کیسه ای بریزند بلکه پزشکان دربار بتوانند با آن ها معجزه ای بکنند و پسرش را نجات بدهند. اما زمانی
که پادشاه به قصر مراجعت کرد متوجه این موضوع شد که پسرش جان باخته است….
در آن شب وقتی که جرالد به خانه بازگشت شمشیر خود را در حیاط خونین یافت سپس چشمانش زنی را دید که جان در بدن ندارد و گویا مرده است. او جلو تر که
رفت با جسم بی جان آن زن مواجه شد.
آرش –
بسیار عالی
رضا –
♡♡♡♡♡♡♡